هران نصيبه که پيش از وجود ننهادست

شاعر : سعدي

هر آنکه در طلبش سعي مي‌کند بادستهران نصيبه که پيش از وجود ننهادست
که هرچه حاکم عادل کند نه بيدادستسر قبول ببايد نهاد و گردن طوع
کسي به قوت بازوي خويش نگشادستکليد فتح اقاليم در خزاين اوست
گمان برند که نقاش غيراستادستبه چشم طايفه‌اي کژ همي نمايد نقش
دو بيني از قبل چشم احول افتادستاگر تو ديده‌وري نيک و بد ز حق بيني
ملخ به خوردن روزي هم او فرستادستهمان که زرع و نخيل آفريد و روزي داد
ز دست خوي بد خويشتن به فريادستچو نيک درنگري آنکه مي‌کند فرياد
به ياد دار که اين پندم از پدر يادستتو پاک باش و مدار اي برادر از کس باک
مقسمت ندهد روزيي که ننهادستاگر به پاي بپويي وگر به سر بروي
به ديگران که توبيني به عاريت دادستخداي راست بزرگي و ملک بي‌انباز
نه در خرابه‌ي دنيا که محنت آبادستگر اهل معرفتي دل در آخرت بندي
که خاک پاي تو همچون تو آدمي زادستبه خاک بر مرو اي آدمي به کشي و ناز
که روي آب نه جاي قرار و بنيادستجهان بر آب نهادست و عاقلان دانند
که هرکه بنده‌ي فرمان حق شد آزادسترضا به حکم قضا اختيار کن سعدي